او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

۳۴۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «او می آید» ثبت شده است

 

 

حاج میثم مطیعی شب ۲۷ محرم سال 93

 

منبع: مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی : ج ٢ ص ١٠٢ ، بحار الأنوار : ج ٤٥ ص ١٧٢ ح ٢٠ .

إنَّ رَأسَ الحُسَینِ علیه السلام لَمّا حُمِلَ إلَى الشّامِ جَنَّ عَلَیهِمُ اللَّیلُ، فَنَزَلوا عِندَ رَجُلٍ مِنَ الیَهودِ، فَلَمّا شَرِبوا وسَکِروا، قالوا لَهُ: عِندَنا رَأسُ الحُسَین
فَقالَ لَهُم: أرونی إیّاهُ، فَأَرَوهُ إیّاهُ بِصُندوقٍ یَسطَعُ مِنهُ النّورُ إلَى السَّماءِ ، فَعَجِبَ الیَهودِیُّ ، وَاستَودَعَهُ مِنهُم ، فَأَودَعوهُ عِندَهُ .
فَقالَ الیَهودِیُّ لِلرَّأسِ وقَد رَآهُ بِذلِکَ الحالِ : اِشفَع لی عِندَ جَدِّکَ . فَأَنطَقَ اللّه ُ الرَّأسَ ، وقالَ : إنَّما شَفاعَتی لِلمُحَمَّدِیّینَ ولَستَ بِمُحَمَّدِیٍّ ، فَجَمَعَ الیَهودِیُّ أقرِباءَهُ ، ثُمَّ أخَذَ الرَّأسَ ووَضَعَهُ فی طَستٍ ، وصَبَّ عَلَیهِ ماءَ الوَردِ ، وطَرَحَ فیهِ الکافورَ وَالمِسکَ وَالعَنبَرَ .
ثُمَّ قالَ لِأَولادِهِ وأقرِبائِهِ : هذا رَأسُ ابنِ بِنتِ مُحَمَّدٍ ، ثُمَّ قالَ : وا لَهفاه ! لَم أجِد جَدَّکَ مُحَمَّدا فَاُسلِمَ عَلى یَدَیهِ ، ثُمَّ وا لَهفاه لَم أجِدکَ حَیّا فَاُسلِمَ عَلى یَدَیکَ واُقاتِلَ دونَکَ ، فَلَو أسلَمتُ الآنَ أتَشفَعُ لی یَومَ القِیامَةِ ؟
فَأَنطَقَ اللّه ُ الرَّأسَ ، فَقالَ بِلِسانٍ فَصیحٍ : إن أسلَمتَ فَأَنَا لَکَ شَفیعٌ . قالَها ثَلاثَ مَرّاتٍ وسَکَتَ ؛ فَأَسلَمَ الرَّجُلُ وأقرِباؤُهُ

ترجمه: هنگامى که سر امام حسین علیه السلام را به شام مى بردند ، شب بر آنان در آمد . آنان ، بر مردى یهودى فرود آمدند و چون شراب نوشیدند و مست شدند ، گفتند : سر حسین ، نزد ماست . او به آنان گفت : آن را به من ، نشان بدهید .
آنان ، سر را در صندوقى به او نشان دادند که از آن تا آسمان ، نور بر مى خاست . یهودى به شگفت آمد و از آنان خواست که آن را به او امانت دهند . آنان نیز آن را امانت دادند . یهودى ، هنگامى که سر را به آن حال دید ، به آن گفت : شفاعت مرا نزد جدّت بکن . خدا ، سر را به زبان در آورد و گفت : شفاعت من ، فقط براى معتقدان به دین محمّد صلى الله علیه و آله است و تو محمّدى نیستى.
یهودى ، نزدیکانش را گِرد آورد و سپس سر را گرفت و در تشتى نهاد و گلاب بر آن ریخت و کافور و مُشک و عنبر بر آن نهاد . آن گاه به فرزندان و نزدیکانش گفت : این ، سر فرزند دختر محمّد صلى الله علیه و آله است . سپس گفت : آه که جدّت محمّد را نیافتم تا به دست او اسلام بیاورم! و آه که تو را زنده نیافتم تا به دست تو مسلمان شوم و برایت بجنگم! اگر اکنون مسلمان شوم ، روز قیامت ، شفاعتم را مى کنى؟ خدا ، سر را به سخن در آورد و آن ، با زبانى شیوا گفت : «اگر اسلام بیاورى ، من شفیع تو خواهم بود» . این را سه بار گفت و خاموش شد . مرد یهودى و نزدیکانش ، مسلمان شدند .
 

حاج میثم مطیعی شب ۲۷ ماه محرم سال ۹۳


تازه رسیده از سفر کربلا سرت
بین تن تو فاصله افتاده تا سرت
با پهلوی شکسته و با صورت کبود
کنج تنور کوفه کشانده مرا سرت
پیشانی ات شکسته و موهات کم شده
خاکستر تنور چه کرده است با سرت؟
رگ های گردنت چقدر نامرتب است
ای جان من چگونه جدا شد مگر سرت؟
این جای سنگ نیست، گمان می کنم حسین
افتاده است زیر سم اسب ها سرت...
باید کمی گلاب بیارم بشویمت
خاکی شده است از ستم بی حیا سرت
چشمان تو همیشه به دنبال زینب است
تا اربعین اگر برود هر کجا سرت

شاعر: علی اکبر لطیفیان

  2- قالَ (علیه السلام) :

                            انَا خاتَمُ الاْوْصِیاءِ، بی یَدْفَعُ الْبَلاءُ عَنْ اهْلی وَ شیعَتی.[2] 


                                 فرمود: من آخرین وصیّ پیغمبر خدا هستم به وسیله من بلاها و فتنه ها از آشنایان و شیعیانم دفع و برطرف خواهد شد.


آخرین وداع مادر با فرزند شهیدش....

 

در بهشت

بالای در بهشت 3 جمله نوشته شده است؛ خدا می‌فرماید:

 

1) رحمت من بر غضب من سبقت دارد؛ خدا هم رحمت دارد هم غضب، رحمتش به خوبان و غضبش به بدان، اما رحمتش بر غضبش سبقت دارد.

 

یک مرد عربی آمد پیش رسول خدا عرض کرد: رسول الله، حساب بنده‌ها در قیامت با کیست؟حضرت فرمود: با خود خدا، گفت: خیالم راحت شد. تا گفت خیالم راحت شد، از پیش حضرت رفت.

 

حضرت به اصحاب فرمود: این حقیقت مطلب رو فهمید. صداش کردند، ازش پرسیدند چطور خیالت راحت شد؟رسول خدا به تو گفت حساب بنده‌ها با خداست، چرا خیالت راحت شد؟ گفت: الکریم إذا قدرعفا؛ آدم کریم اگر قدرت انتقام پیدا کند، عفو می‌کند.

 

2) اگر کسی صدقه بدهد به مستحق 10 تا ثواب می‌دهند اما قرض بدهد 18 تا، به فامیلش بدهد30 تا.

حالا از امام(ع) پرسیدند: چرا همین طوری آدم به کسی پول بده 10 تا اما قرض بده 18 تا؟

 

فرمودند: کسانی که آدم صدقه می‌دهد گاهی مستحق نیستند، پس علت این‌که قرض بدی 18تا اما صدقه بدی 10 تا این است که صدقه را ممکن به کسی بدی که مستحق نباشد اما قرض را کسی می‌گیرد که کارد به استخوانش خورده باشد پس مستحق است.

 

3) کسی که مرا بشناسد، قضا و قدر مرا بداند، ربوبیت مرا بداند، مرا متهم نمی‌کند چرا ندادی؟

1- قال الإمام المهدی، صاحب العصر و الزّمان (علیه السلام و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) : 

الَّذی یَجِبُ عَلَیْکُمْ وَ لَکُمْ انْ تَقُولُوا: إنّا قُدْوَهٌ وَ ائِمَّهٌ وَ خُلَفاءُ اللهِ فی ارْضِهِ، وَ اُمَناوُهُ عَلی خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فی بِلادِهِ، نَعْرِفُ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ، وَ نَعْرِفُ تَاْویلَ الْکِتابِ وَ فَصْلَ الْخِطابِ.([1]) 

امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) فرمود: بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که معتقد باشید بر این که ما اهل بیت رسالت، محور و اساس امور، پیشوایان هدایت و خلیفه خداوند متعال در زمین هستیم. 

همچنین ما امین خداوند بر بندگانش و حجّت او در جامعه می باشیم، حلال و حرام را می شناسیم، تاویل و تفسیر آیات قرآن را عارف و آشنا هستیم.



[1]- تفسیر عیّاشی: ج 1، ص 16، بحارالانوار: ج 89، ص 96، ح 58.