او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

۳۶۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتظار» ثبت شده است


دوشنبه سیزده محرم الحرام سال 61 هجری قمری

1. اسراى اهل بیت(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد

پس از آنکه اسرا و سرهاى مقدس شهدا را در کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین(علیه السلام) را در برابرش گذاشتند. آنگاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد(علیه السلام) ـ در حالیکه به طناب بسته بودند ـ وارد مجلس نموده، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگاه داشتند. در این حال درباریان آن معلون به تماشا ایستاده بودند.[1]


2. اسراى اهل بیت(علیهم السلام) در زندان کوفه

پس از مجلس شوم ابن زیاد، اهل بیت(علیهم السلام) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه نمودند.[2]


3. خبر شهادت امام حسین(علیه السلام) در مدینه و شام

ابن زیاد به مدینه و شام نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین(علیه السلام) را منتشر ساخت.[3]


4 . شهادت عبدالله بن عفیف

عبدالله بن عفیف ازدى بزرگوارى از اصحاب امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود و در جنگهاى جمل و صفین دو چشـم خویش را از دست داده بود. لذا مشغول عبادت بود.

او هنگامى که شنید پسر زیاد ملعون به امیرالمؤمنین و امام حسین(علیهما السلام) نسبت کذب مى دهد، از میان جمعیت برخاست و گفت: ساکت باش اى پسر مرجانه، دروغگو تویى و پدر تو که به تو این مقام را داد. اى دشمن خدا! فرزندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) را مى کشى و در منابر مؤمنین اینچنین سخن مى گویى؟ مأموران خواستند متعرض او شوند که با کمک قبیله اش به خانه رفت، ولى بعد آمدند و خانه او را محاصره کردند. پس از رشادتهاى او و دخترش دستگیر شد و همانطور که از خدا خواسته بود به دست بدترین خلق یعنى ابن زیاد به شهادت رسید.[4]


---------------------

منابع:

[1] . الوقایع و الحوادث: ج 4 ص 63. وقایع الایام: تتمه محرم، ص 256.

[2] . الوقایع و الحوادث: ج محرم ص 94. وقایع الایام: تتمه محرم، ص 263.

[3] . الوقایع و الحوادث: ج محرم ص 96. وقایع الایام: تتمه محرم، ص 263.

---------------------


التماس دعا



یکشنبه دوازدهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

1. دفن شهداى کربلا

روز دفن بدنهاى مطهر سید الشهدا(علیه السلام) و اهل بیت و اصحاب آن حضرت، توسط امام سجاد(علیه السلام) به یارى جمعى از بنى اسد است.[1]


2. ورود اهل بیت(علیهم السلام) به کوفه

روز دوازدهم روز ورود اهل بیت(علیهم السلام) با حالت اسارت به کوفه است.[2] در این روز ابن زیاد فرمان داد که احدى حق ندارد با اسلحه از خانه بیرون آید، و ده هزار سوار و پیاده بر تمام کوچه ها و بازارها موکل گردانید، که احدى از شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام)حرکتى نکند. سپس فرمان داد سرهایى را که در کوفه بود برگردانند و در پیش روى اهل بیت(علیهم السلام) حرکت دهند، و با هم وارد شهر کرده در کوى و بازار بگردانند.


مردم با دیدن حالت زار ذریه پیامبر(صلى الله علیه وآله) و سرهاى بر نیزه و بانوان و مخدرات در هودجهاى بدون پوشش، صدا به گریه بلند نمودند. زینب کبرى، ام کلثوم، فاطمه بنت الحسین و امام زین العابدین(علیهم السلام) به ترتیب با جگرهاى سوزان و قلوب دردناک ایراد خطبه نمودند، که عده اى از لشکر با دیدن این اوضاع از کرده خود پشیمان شدند، اما هنگامى که خیلى دیر شده بود![3] 



---------------------

منابع:

[1] . اعلام الورى: ج 1 ص 470 . الوقایع و الحوادث: ج محرم ص 61. وقایع الایام: تتمه محرم، ص 132.

[2] . قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 204. الوقایع و الحوادث: ج محرم ص 25.

[3] . قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص

---------------------


التماس دعا

امام سجاد(ع) :

 ااولیاى خدا در دنیا براى دنیا رنج نمى کشند، بلکه در دنیا براى آخرت رنج مى کشند.



امام علی بن الحسین(ع)، معروف به "زین العابدین" و "سجّاد" و مکنّی به ابوالحسن و ابومحمد، در پنجم شعبان سال 38 قمری دیده به جهان گشود.


مادرش، شهربانو دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی ایران بود، که پس از حمله مسلمانان به امپراتوری ساسانیان و پیروزی مسلمانان در آن نبرد، اسیر شد و به همراه سایر اسیران ایرانی به مدینه منتقل گردید و به پیشنهاد امیرمؤمنان(ع) در انتخاب همسر، آزاد و مختار گشت. وی در میان تمامی جوانان و صاحب منصبان مدینه، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را اختیار و به عقد ازدواج وی در آمد و از آن هنگام به "سیّدة النّساء" معروف شد.


وی چند سالی بیش در بیت امام حسین(ع) زندگی نکرد. زیرا در هنگام تولد تنها فرزندش امام زین العابدین(ع) در سال 38 قمری بدرود حیات گفت.

امام سجّاد(ع) پس از شهادت پدر ارجمندش امام حسین(ع) در محرم سال 61 قمری، در 23 سالگی به مقام عظمای امامت نایل آمد و در سخت ترین و دشوارترین تاریخ امت اسلام، رهبری شیعیان و محبّان اهل بیت(ع) را بر عهده گرفت و راه و روش پدران و نیاکان پاک نژاد خویش را استمرار بخشید.

آن حضرت، در واقعه کربلا حضور فعال داشت و از آغاز مبارزه امام حسین(ع) بر ضد یزید بن معاویه، در کنار آن حضرت بود و در سفر آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به عراق و سرزمین کربلا، وی را همراهی می نمود.


ولیکن در روز عاشورا امام زین العابدین(ع) بر اثر عروض بیماری و تب شدید از جنگ با دشمنان بازماند و به اراده الهی از آن واقعه خونین، جان به در برد، تا به عنوان حجت خدا بر روی زمین و امام امت و جانشین پدرش اباعبدالله الحسین(ع)، سکان کشتی طوفان زده امت را هدایت و رهبری نماید.


امام زین العابدین(ع) پس از بازگشت به مدینه، به مدت 34 سال امامت شیعیان را بر عهده داشت و در این مدت نیز با حوادث و رویدادهای بزرگی روبرو گردید ولی به حول و قوه الهی از همه آن ها با سربلندی و سرافرازی عبور کرد.


از امام زین العابدین(ع) آثار ارزشمندی از قبیل مواعظ، احادیث، اشعار و ادعیه به صورت پراکنده به جای ماند و مورد استفاده محققان و متقیان قرار می گیرد. ولی دو اثر مدوّن از وی بر جا مانده است که در میان آثار اسلامی، درخشندگی و جاودانگی ویژه ای دارند. آن دو عبارتند از: 

1- صحیفه سجّادیه، که مشتمل بر 83 دعا و مناجات است؛

2- رسالة الحقوق، که تبیین کننده حقوق آحاد ملت و افراد بشری در جامعه اسلامی است.


به هر روی، این امام همام پس از پنجاه و هفت سال زندگی، در محرم سال 95 قمری، بر اثر زهری که به دستور ولید بن عبدالملک اموی به آن حضرت خورانیده شد، در مدینه منوره به شهادت رسید و در قبرستان بقیع در جوار قبر مطهر عمویش امام حسن مجتبی(ع) به خاک سپرده شد.


درباره تاریخ شهادت امام زین العابدین(ع)، برخی از آنان، روز دوازدهم محرم، برخی هیجدهم محرم و برخی دیگر بیست و پنجم محرم را روز شهادتش می دانند. هم چنین درباره سال شهادتش با این که اکثر مورخان، سال 95 را ذکر کرده اند، برخی سال 94 قمری را بیان نموده اند.[1]



---------------------

منبع:

[1] . نک: الارشاد (شیخ مفید)، ص 492؛ کشف الغمه (علی بن عیسی اربلی)، ج2، ص 259؛ روضات الجنّات (موسوی خوانساری)، ج2، ص 134؛ زندگانی چهارده معصوم(ع) – ترجمه اعلام الوری- (علامه طبرسی)، ص 359؛ دائرة المعارف تشیّع، ج3، ص 252؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج2، ص 1؛ روزشمار تاریخ اسلام – ماه محرم – (واردی)، ص 105

---------------------


التماس دعا




جمعه دهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری


1.صف آرایی سپاه امام حسین علیه السلام

در روز دهم محرم، پس از نماز صبح، امام حسین (ع) پیشاپیش خیمه ها، سپاه خویش را که 32 سواره و 40 پیاده داشت، به سه بخش تقسیم کرد و فرماندهی دسته راست را به زهیربن قین و دسته چپ را به حبیب بن مظاهر و دسته وسط را به حضرت عباس (ع) سپردند. [1]


2.خطبه خواندن امام حسین علیه السلام

امام حسین (ع) هنگامی که دو سپاه، در برابر هم صف آرایی کردند، به ایراد خطبه ای مفصل پرداخت و در آن، ضمن اشاره به شأن و منزلت اهل بیت علیهم السلام، خواستار پیش گیری از جنگ و درگیری شد؛ ولی پاسخ مثبتی از سوی سپاه عمر بن سعد دریافت نکرد. [2]


3.آغاز نبرد و شهادت اصحاب و اهل بیت علیهم السلام

عمر بن سعد با افکندن تیری به سوی سپاه امام (ع)، رسماً جنگ را آغاز کرد. [3]


4.نماز ظهر عاشورا

در روز عاشورا، هنگامی که زمان نماز ظهر فرار رسید، ابوثمامة صیداوی به امام حسین (ع) عرض کرد که وقت ادای نماز ظهر شده است؛ امام پس از این که در حق او دعا فرمود، با جمعی از اصحاب خویش در همان میدان جنگ به نماز ایستاد. [4]


5.وداع امام حسین علیه السلام با خیمه ها

پس از آن که همه یاران و اهل بیت امام حسین (ع) به شهادت رسیدند، امام حسین (ع) خود را آماده شهادت کرد. به سمت خیمه ها آمد تا با اهل بیت خویش وداع کند. زنان و دختران همین که امام را آمادة رفتن به میدان دیدند، صدا به شیوه و گریه بلند کردند.[5]


6.شهادت امام حسین علیه السلام

بعد ازظهر روز عاشورا، شمار زیادی از سپاه دشمن به دست امام حسین (ع) به هلاکت رسیدند. بسیاری از دلاوران و جنگاوران سپاه یزید سرنگون شدند و پس از آن، دیگر کسی جرئت به میدان آمدن نداشت.

امام حسین (ع) در حالی که در اثر شدت مبارزه و گرما و تشنگی، ضعیف و ناتوان شده بود، لحظه ای ایستاد تا کمی استراحت کند؛ ناگهان، سنگی به پیشانی مبارکشان خورد. لباس خود را بالا زد تا خون صورتش را پاک کند، تیری سه شعبه از کمان حرمله، سینه مبارکشان را شکافت. آن گاه، سپاهیان عمر بن سعد، با تیر و نیزه از هر طرف امام را مورد حمله قرار دادند. امام از اسب بر زمین افتاد. مدتی نسبتاً طولانی بر زمین کربلا بود، در حالی که در خون خود می غلتید. کسی جرئت نزدیک شدن به او را نداشت؛ ولی سرانجام شمر ملعون، در کمال قساوت به آن حضرت نزدیک شد و او را به شهادت رساند. [6]


7.غارت خیمه ها

پس از شهادت امام حسین (ع) در عصر روز عاشورا به دستور عمر بن سعد، سپاهیان سیا ه دل، با یورش به خیمه ها، آن ها را به آتش کشیدند و کودکان و زنان را آواره بیابان های سوزان و پرتیغ و خار کربلا کردند. [7]


8.دگرگونی عالم، پس از شهادت امام حسین علیه السلام

گفته اند که پس از شهادت امام حسین علیه السلام، غبار شدیدی که سیاه وتاریک بود، فضای آسمان را پوشاند و زمین به سختی لرزید و شرق و غرب عالم تاریک شد. [8]



---------------------

منابع:

1.ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 95.

2.بحارالانوار، ج 45، ص 6.

3.بحارالانوار، ج 45، ص 6.

4.بحارالانوار، ج 45، ص 21.

5.مقتل الحسین علیه السلام، ص 282

6.لهوف، ص180.

7.بحارالانوار، ج 45، ص 53؛ مقتل خوارزمی، ج 2، ص 39؛ کامل ابن اثیر ، ج 4، ص 78.

8.لهوف، ص 147.

---------------------


التماس دعا



شنبه یازدهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری


1. حرکت کاروان اسرا از کربلا

عمر سعد ملعون روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند، و بر کشتگان سپاه خود نماز گذارد و آنان را به خاک سپرد. وقتى روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران پیامبر(ص) را بر شتران بى جهاز سوار کردند و سید سجاد(ع) را نیز با غلِ جامعه بر شتر سوار کردند. هنگامى که آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسین(ع) افتاد، لطمه ها بر صورت زدند و صدا به صیحه و ندبه برداشتند.[1]


2. تشکیل مجلس ابن زیاد

روز یازدهم عمر سعد به کوفه آمد. ابن زیاد اذن عمومى داد تا مردم در مجلس حاضر شوند. سپس رأس مطهر امام حسین(علیه السلام) را نزد او گذاشتند و او نگاه مى کرد و تبسم مى نمود و با چوبى که در دست داشت جسارت مى نمود.[ 2]


3. حرکت اهل بیت امام حسین(علیه السلام) به سوى کوفه

عصر روز یازدهم اهل بیت(علیهم السلام) را با حالت اسارت به طرف کوفه بردند.[ 3] نزدیک غروب حرکت کردند و شبانه به کوفه رسیدند. لذا آن بزرگواران داغدار و مصیبت زده را تا صبح پشت دروازه هاى کوفه نگه داشتند. هنگام صبح عمر سعد ملعون از کوفه خارج شد، و بسان فرماندهى که از فتوحات خویش خوشحال است همراه اُسراء وارد کوفه شد.[4]



---------------------

منابع:

[1] . قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 184 . فیض العلام: ص 156. معالى السبطین: ج 2 ص 90.

[2] . اعلام الورى: ج 1 ص 471 .

[3] . اعلام الورى: ج 1 ص 471 .

[4] . قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 204.

---------------------


التماس دعا


 بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست


 به تن این همه سردار سری نیست که نیست


 بنویسید که خورشید به گودال افتاد


 و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست


 آتش از بال و پر سوخته جان میگیرد


 زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست


 یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد


 پس از این ام بنین را پسری نیست که نیست


 یا به آن مادر سرگشته بگویید: نگرد


 چون ز گهواره ی اصغر اثری نیست که نیست


 تازیانه به تسلای یتیمی آمد


 تازه فهمید که دیگر پدری نیست که نیست



1.در شب عاشورا به "محمد بن بشیر حضرمی" یکی از یاران امام حسین (ع) خبر دادند که فرزندت در سرحدّ ری اسیر شده است. او در پاسخ گفت: ثواب این مصیبت او و خود را از خدای متعال آرزو می‏کنم و دوست ندارم فرزندم اسیر باشد و من زنده بمانم. امام حسین (ع)چون سخن او را شنید فرمود: خدا تو را بیامرزد، من بیعت خود را از تو برداشتم، برو و در آزاد کردن فرزندت بکوش. محمد بن بشیر گفت: در حالی که زنده هستم، طعمه درندگان شوم اگر چنین کنم و از تو جدا شوم. امام (ع)پنج جامه به او داد که هزار دینار ارزش داشت و فرمود: پس این لباسها را به فرزندت که همراه توست بسپار تا در آزادی برادرش مصرف کند.[1]

 
 2. امام حسین (ع) در شب عاشورا یاران خود را جمع کرد و فرمود: " خداوند را با بهترین سپاس ها شگرگزارم و در خوشی و سختی، او را می ستایم. پروردگارا، از این که ما را به نبوت گرامی داشتی، علم قرآن و دانش دین را به ما کرامت فرمودی و گوشی شنوا، چشمی بینا و دلی آگاه به ما عطا کردی از تو سپاسگزاریم. خداوندا، ما را در زمره سپاسگزاران خود قرار ده. من یارانی بهتر و با وفاتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل بیتی فرمانبردارتر و به صله رحم پایبندتر از اهل بیتم نمی شناسم. خداوند شما را برای یاری من جزای خیر دهد. من می دانم که فردا کار ما با اینان به جنگ خواهد انجامید. بیعت خود را از شما بر می دارم و به شما اجازه می دهم از سیاهی شب برای پیمودن راه و دور شدن از محل خطر استفاده کنید و در روستاها و شهرها پراکنده شوید تا خداوند فرج خود را برساند و شما نجات یابید. این مردم، مرا می خواهند و چون بر من دست یابند با شما کاری ندارند. " [2]

 3.امام حسین (ع) در سخنرانی شب عاشورا خبر از شهادت یاران خود داد و آنان را به پاداش الهی بشارت داد. در این مجلس "قاسم بن الحسن" به امام (ع)عرض کرد: آیا من نیز به شهادت خواهم رسید؟ امام با عطوفت و مهربانی فرمود: فرزندم! مرگ در نزد تو چگونه است؟ عرض کرد: ای عمو! مرگ در کام من از عسل شیرین‏تر است. امام (ع) فرمودند: آری تو نیز به شهادت خواهی رسید بعد از آنکه به رنج سختی مبتلا شوی، و همچنین پسرم عبداللّه‏ (کودک شیرخوار) به شهادت خواهد رسید. قاسم گفت: مگر لشکر دشمن به خیمه‏ها هم حمله می‏کنند؟ امام علیه‏السلام به ماجرای شهادت عبداللّه‏ اشاره نمودند که قاسم بن الحسن تاب نیاورد و زارزار گریست و همه بانگ شیون و زاری سر دادند.[3]

 4.امام (ع) در شب عاشورا دستور دادند برای حفظ حرم و خیام، خندقی را پشت خیمه‏ها حفر کنند. حضرت دستور داد به محض حمله دشمن چوبها و خار و خاشاکی که در خندق بود را آتش بزنند تا ارتباط دشمن از پشت سر قطع شود و این تدبیر امام علیه‏السلام بسیار سودمند بود.[4]
 5. مرحوم شیخ صدوق در کتاب ارزشمند "امالی" نوشته است: شب عاشورا حضرت علی‏اکبر (ع) و 30 نفر از اصحاب به دستور امام (ع) از شریعه فرات آب آوردند. امام (ع) به یاران خود فرمود: برخیزید، غسل کنید و وضو بگیرید که این آخرین توشه شماست.[5]


 ---------
منابع: [1]. الملهوف، ص39.
[2]. ارشاد مفید، ج 2، ص 93.
[3]. نفس المهموم، ص230.
 [4]. الامام الحسین و اصحابه، ص257.
[5]. امالی شیخ صدوق، مجلس30. 


---------
 التماس دعا


 داری از قصد میزنی یک ریز 

 با سر انگشت خود به شیشه ی من

 

 قطره قطره نمک بپاش امشب

 روی زخم دل همیشه ی من

 

 تو که در کوچه راه افتادی

 همه جا غیر کربلا بودی

 

 با توام آی حضرت باران

 ظهر روز دهم کجا بودی؟

 

 روز آخر که جنگ راه افتاد 

 سایه ی تشنگی به ماه افتاد

 

 هر طرف یک سراب پیدا شد

 چشمهامان به اشتباه افتاد

 

 مهر زهرا مگر نبودی تو؟

 تو که با مادر آشنا بودی

 

 باتوام آی حضرت باران

 ظهر روز دهم کجا بودی؟

 

 مادری در کنار گهواره

 لب گشود و نگفت هیچ از شیر

 

 تو نباریدی و به جات آن روز

 از کمانها گرفت بارش تیر

 

 تو که حال رباب را دیدی

 تو به درد دلش دوا بودی

 

 باتوام آی حضرت باران

 ظهر روز دهم کجا بودی؟

 

 وقتی آن روز رفت سمت فرات

 در دلش غصه های دنیا بود

 

 تو اگر در میانمان بودی

 شاید الان عمویم اینجا بود

 

 رحمت و عشق از تو می بارید

 قبل ترها چه باوفا بودی

 

 باتوام ای حضرت باران

 ظهر روز دهم کجا بودی؟!....