او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود عکس فاطمی» ثبت شده است

به حال ما، در و دیوار خانه می گرید

برای غربت ما آشیانه می گرید

فرشته های خدا و هرآنکه مادر شد

به یاد مادر ما عاشقانه می گرید

نه آشنا، نه رفیقی، ولی در این کوچه

گذشت هر که از این آستانه می گرید

لباس رزم به تن کرده، ذوالفقار به دست

علی نشسته و در بین خانه می گرید

علی؛ دلاور میدان، علی؛ ولیّ خدا

به یاد آتش و دود و زبانه، می گرید

چه رفته بر تو مگر مادرم! بگو با من

که در مصیبت تو هر کرانه می گرید؟

شاعر: حسن صنوبری

سرنوشت آن گل پرپر نمی دانم چه شد

شرح این خون گریه را آخر نمی دانم چه شد

احترامش را پدر خیلی سفارش کرده بود

آن سفارش های پیغمبر نمی دانم چه شد

روزگاری مرغ عشقی این حوالی خانه داشت

آشیانش سوخت، بال و پر نمی دانم چه شد

چند نامرد آمدند و هیزمی آماده شد

در که کلاًسوخت، میخ در نمی دانم چه شد

موی مادر را که می دانم شده از غم سپید

گیسوی بی شانه دختر نمی دانم چه شد

دستهای شوهرش زخمی شد از ردّ طناب

ریسمان بر گردن حیدر نمی دانم چه شد

شاعر: عباس احمدی

لحظات آخر عمر شریف فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و حضور حسنین در کنار پیکر بی جان مادر

بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج‏43، ص 186-187

 

لَمَّا حَضَرَتْهَا الْوَفَاةُ قَالَتْ لِأَسْمَاءَ إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَى النَّبِیَّ لَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ بِکَافُورٍ مِنَ الْجَنَّةِ فَقَسَمَهُ أَثْلَاثاً ثُلُثاً لِنَفْسِهِ وَ ثُلُثاً لِعَلِیٍّ وَ ثُلُثاً لِی


 وَ کَانَ أَرْبَعِینَ دِرْهَماً فَقَالَتْ یَا أَسْمَاءُ ائْتِینِی بِبَقِیَّةِ حَنُوطِ وَالِدِی مِنْ مَوْضِعِ کَذَا وَ کَذَا فَضَعِیهِ عِنْدَ رَأْسِی فَوَضَعَتْهُ ثُمَّ تَسَجَّتْ بِثَوْبِهَا وَ 


قَالَتِ انْتَظِرِینِی هُنَیْهَةً وَ ادْعِینِی فَإِنْ‏ أَجَبْتُکِ‏ وَ إِلَّا فَاعْلَمِی أَنِّی قَدْ قَدِمْتُ عَلَى أَبِی فَانْتَظَرَتْهَا هُنَیْهَةً ثُمَّ نَادَتْهَا فَلَمْ تُجِبْهَا فَنَادَتْ یَا بِنْتَ 


مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى یَا بِنْتَ أَکْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّسَاءُ یَا بِنْتَ خَیْرِ مَنْ وَطِئَ الْحَصَا یَا بِنْتَ مَنْ کَانَ مِنْ رَبِّهِ‏ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‏ قَالَ فَلَمْ تُجِبْهَا 


فَکَشَفَتِ الثَّوْبَ عَنْ وَجْهِهَا فَإِذَا بِهَا قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْیَا فَوَقَعَتْ عَلَیْهَا تُقَبِّلُهَا وَ هِیَ تَقُولُ فَاطِمَةُ إِذَا قَدِمْتِ عَلَى أَبِیکِ رَسُولِ اللَّهِ فَأَقْرِئِیهِ عَنْ

 

أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ السَّلَامَ فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ فَقَالا یَا أَسْمَاءُ مَا یُنِیمُ أُمَّنَا فِی هَذِهِ السَّاعَةِ قَالَتْ یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ 


لَیْسَتْ أُمُّکُمَا نَائِمَةً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْیَا فَوَقَعَ عَلَیْهَا الْحَسَنُ یُقَبِّلُهَا مَرَّةً وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی قَالَتْ وَ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ 

یُقَبِّلُ رِجْلَهَا وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُکِ الْحُسَیْنُ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ یَتَصَدَّعَ قَلْبِی فَأَمُوتَ قَالَتْ لَهُمَا أَسْمَاءُ یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ انْطَلِقَا إِلَى أَبِیکُمَا عَلِیٍّ

 

فَأَخْبِرَاهُ بِمَوْتِ أُمِّکُمَا فَخَرَجَا حَتَّى إِذَا کَانَا قُرْبَ الْمَسْجِدِ رَفَعَا أَصْوَاتَهُمَا بِالْبُکَاءِ فَابْتَدَرَهُمَا جَمِیعُ الصَّحَابَةِ فَقَالُوا مَا یُبْکِیکُمَا یَا ابْنَیْ 


رَسُولِ اللَّهِ لَا أَبْکَى اللَّهُ أَعْیُنَکُمَا لَعَلَّکُمَا نَظَرْتُمَا إِلَى مَوْقِفِ جَدِّکُمَا فَبَکَیْتُمَا شَوْقاً إِلَیْهِ فَقَالا لَا أَ وَ لَیْسَ قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ 


عَلَیْهَا قَالَ فَوَقَعَ عَلِیٌّ عَلَى وَجْهِهِ یَقُولُ بِمَنِ الْعَزَاءُ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ کُنْتُ بِکِ أَتَعَزَّى فَفِیمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِک‏.


روایت شده: حضرت فاطمه به هنگام رحلت، به اسماء فرمود: در زمان فوت پدرم جبرئیل کافور بهشتى 

آورد. پدرم آن را سه قسمت کرد. یک قسمت براى خودش، یک قسمت براى على و یک قسمت هم 

براى‏ من. آنگاه به اسماء فرمود: باقیمانده حنوط پدرم را که در فلان موضع است بیاور و نزد سرم 

بگذار. اسماء مى‏گوید: وقتى من امر آن بانو را اجرا نمودم لباس خود را روى خویشتن کشید و به من 

فرمود: پس از چند لحظه مرا صدا بزن، اگر جواب تو را گفتم که هیچ و الّا بدان که نزد پدر بزرگوارم 

رفته ‏ام. اسماء بعد از چند لحظه‏اى آن بانوى مظلومه را صدا زد، ولى جوابى نشنید، دوباره صدا زد: اى‏ 

دختر محمّد مصطفى، اى دختر بهترین کسى که مادرش وى را حمل کرد، اى دختر بهترین کسى که بر 

روى سنگریزه‏ها پا نهاد، اى دختر آن کسى که مقامش به قاب قوسین او ادنى رسید! اما جوابى نگرفت. 

وقتى اسماء لباس آن حضرت را از روى بدنش برداشت دید از دنیا رفته است. اسماء بدن آن بانو را 

حرکت مى‏داد و مى‏گفت: اى فاطمه! زمانى که نزد پدر بزرگوارت رفتى سلام اسماء بنت عمیس را به آن 

حضرت برسان. در همان حینى که اسماء این سخن را مى‏گفت حسنین علیهما السّلام از راه رسیدند و 

گفتند: اسماء! مادر ما در چنین ساعتى به خواب نمى‏رفت؟! گفت: مادر شما خواب نرفته، بلکه از دنیا 

رفته است. امام حسن روى بدن مادر افتاد و پیکر مقدّس او را حرکت مى‏داد و مى‏فرمود: مادر جان! قبل 

از اینکه روح از بدن من مفارقت کند با من تکلم کن! آنگاه امام حسین آمد و پاهاى مبارک مادر را 

حرکت مى‏داد و مى‏بوسید و مى‏فرمود: مادر جان! من فرزند تو حسینم. قبل از اینکه هلاک شوم و بمیرم 

با من صحبت کن! اسماء به ایشان گفت: اى فرزندان پیامبر نزد پدرتان على بروید و آن حضرت را از 

فوت مادرتان آگاه نمایید. حسنین علیهما السّلام از خانه خارج و به سوى مسجد روانه شدند، هنگامى 

که نزدیک مسجد رسیدند صدا به گریه بلند کردند. گروهى از صحابه به حضور ایشان آمدند و گفتند: 

براى چه گریانید؟! خدا چشم شما را نگریاند! شاید نظر شما به جاى جدّتان رسول خدا افتاد و از کثرت 

علاقه‏اى که به او دارید گریان شدید؟ فرمودند: نه، مادر ما از دنیا رحلت کرده است. حضرت امیر علیه 

السّلام پس از شنیدن این خبر جانگداز با صورت به زمین درافتاد و فرمود: اى دختر حضرت محمّد! من 

غم و اندوه خود را بعد از تو به که بگویم؟ من درد دلهاى خود را براى تو مى‏گفتم، اکنون براى چه کسى درد دل کنم؟

مادر نگو که حال تو بهتر نمی شود

بی گریه بعد تو شب ما سر نمی شود

دیشب دوباره آن زن همسایه طعنه زد:

این اشک ها برای تو مادر نمی شود

گفتم: طبیب، مادرمان خوب می شود؟

با سر اشاره کرد که دیگر نمی شود

مادر ببین برای خودم خانمی شدم

دیگر غریب، بعد تو حیدر نمی شود

داغ تو بُرد تاب پدر را اگر نه صد

لشگر حریف فاتح خیبر نمی شود

بی مرغ عشق خانه مان سرد و ساکت است

کوچه بدون یاس، معطر نمی شود

شاعر: عباس احمدی

ای کاش مدینه در و دیوار نداشت

ای کاش فدک این همه اسرار نداشت

فریاد دل محسن زهرا سلام الله علیها این است

ای کاش در سوخته مسمار نداشت

با کلیک بر روی متن زیر می توانید گلچین صوتی مداحی (روضه و مقتل) با نوای حاج میثم مطیعی اجرا شده در ایام فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) از سال 1389 تا 1393 را دریافت نمایید.


برای سلامتی آقا امام زمان عج صلوات




سر در گم سرّ سحرم مادر گلها 
دل مرده ی اسرار درم مادر گلها
ای محور درد همه ی عالم وآدم
ای هاله ی احساس وکرم مادر گلها
هم اسوه ی مهر و مدد و گوهر علمی
هم سوره ی طاهای حرم مادر گلها
علامه دهری وسراسر همه عدلی
ای حامی و امدادگرم مادر گلها
در معرکه گل کرده همی آه کلامی
گاهی سر و گاهی کمرم مادر گلها
ای ماه دل آرای علی در دم مرگم 
دل گرم طلوعی دگرم مادر گلها