او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

۱۷۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اهل بیت» ثبت شده است

یکی از رفقا تعریف می کرد:
کوچیک که بودم یه روز با دوستم رفتیم به مغازه خشکبارفروشی پدرم در بازار. پدرم کلی دوستم رو تحویل گرفت و بهش گفت یک مشت آجیل برای خودت بردار. دوستم قبول نکرد. از پدرم اصرار و از اون انکار. تا اینکه پدرم, خودش یک مشت آجیل برداشت و ریخت تو جیبها و مشت دوستم.
از دوستم پرسیدمتو که اهل تعارف نبودی, چرا هرچه پدرم اصرار کرد, همون اول, خودت برنداشتی؟
دوستم خیلی قشنگ جواب دادآخه مشتهای بابات بزرگتره...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خدایا در این آخرین روزها و شب های ماه مبارک, که قول اجابت دعای همه مهمون هات رو دادی, اقرار می کنم که مشت من کوچیکه, ظرف عقلم خیلی محدوده و دیوار فهمم کوتاست...
پس به لطف و کرمت ازت می خوام که با مشت و ید باکفایت امام زمانم(عج), از هر چی که خیر و صلاحمه و عقلم بهش قد نمی ده, از اون خوبها و درشتهاش, کشکول گدایی خودم و همه مسلمونهای حاجتمند و گرفتار رو پر کنی.... آمین
یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَآ إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِین

شعر زیبایی از سید حمیررضا برقعه ای درباره شب قدر:

در شب قدر دلـم بـا غـزلی هـمـدم شـد
 بـین مـا فاصله هـا واژه بـه واژه کـم شـد


 چـارده مرتبه قرآن کـه گـرفتـم برسـر
 در حرم یک به یک ابیات غزل، محرم شد

 ابـتـدا حرف دلم را بـه نـگـاهـم دادم 
 بوسه می خواست لبم، گنبد خضرا خم شد

 خم شد آهسته از اسرار ازل با من گفت
 گـفـت: ایـوان نـجـف بوسـه گـه عـالـم شـد

 بعدهم پـشت همان پـنجره ی رویـایـی 
 چـشم من ، محو ضریحی که نمی دیدم شد

 خواستم گریه کنم بلکه بر این زخم عمیق 
 گـریـه مـرهم بشـود ، خون جگر مرهم شـد

 گریه کردم، عطش آمد به سراغم ، گفتم:
 بـه فـدای لب خشکـت ! هـمه جـا زمـزم شـد

 روی سـجـاده ی خـود یـاد لـبت افتـادم
 تـشـنـه ام بـود ، ولـی آب بـرایـم سـم شـد

 زنده ماندم که سلامی به سلامی برسد
 از محمد(ص) به محمد(ع) که میّسر هم شد

 من مسلمان شده ی مذهب چشمی هستم
 که در آن عاطفه با عشق و جنون توام شد

 سـال هـا پـیـر شـدم در قـفـس آغـوشت
 شـکر کردم ، در و دیوار قفس محکم شد

 کاروان دل من بس که خراسان رفته است
 تـار و پـود غـزلـم جـاده ی ابـریـشـم شـد

 سال ها شعر غریبانه در ابـیات خودش 
 خون دل خورد که با دشمن خود همدم شد

داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم
 بـرگ در بـرگ مفاتـیح پـر از شبنـم شـد

 یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت 
 یک قدم مانده به او کار جهـان مبهـم شد

 بـیـت آخـر نـکند قافیـه غـافـلگـیـرت 
 آی برخیز ! که این قافیه «یـاقـائـم» شد...


دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم

گفتم که بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

صوتی زیبا از آیت الله کافی برای ظهور حضرت صاحب الزمان (عج)

نکته۱- اگر به قدر ترسیدن از یک عقرب، از عِقاب خدا بترسیم، عالَم اصلاح می شود. 

نکته۲- تو برای خدا باش، خدا و همه ملائکه اش برای تو خواهند بود. «مَن کانَ لله، کان الله لَه» 

نکته۳- سعی کنید صفات خدایی در شما زنده شود؛ خداوند کریم است، شما هم کریم باشید. رحیم است، رحیم باشید. ستاّر است، ستار باشید... 

نکته۴- دل جای خداست، صاحب این خانه خداست. آن را اجاره ندهید. 

نکته۵- کار را فقط برای رضای خدا انجام دهید، نه برای ثواب یا ترس از جهنّم. 

نکته۶- اگر انسان علاقه ای به غیر خدا نداشته باشد، نفس و شیطان زورشان به او نمی رسد. 

نکته۷- اگر کسی برای خدا کار کند، چشم دلش باز می شود. 

نکته۸ - اگر مواظب دلتان باشید و غیر خدا را در آن راه ندهید، آنچه را دیگران نمی بینند شما می بینید. و آنچه دیگران نمی شنوند، شما می شنوید. 

نکته۹- هرکاری می کنید نگویید:"من کردم"، بگویید: «لطف خداست». همه را از خدا بدانید. 

نکته۱۰- نفس امّاره را مهار کنید و با آن مخالفت کنید.

برگی از کتاب انسان ۲۵۰ ساله:

شیوه امام حسن مجتبی (ع) افشاء خط نفاق بود.

هر که این دعا را در ایّام البیض ماه رمضان (۱۳ و ۱۴ و ۱۵ ماه) بخواند گناهانش آمرزیده شود اگر چه به عدد دانه‏‌هاى باران و برگ درختان ریگ بیابان باشد و براى شفاء مریض و قضاء دین و غنا و توانگرى و رفع غم خواندن آن نافع است.