دوشنبه سیزده محرم الحرام سال 61 هجری قمری
1. اسراى اهل بیت(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد
پس از آنکه اسرا و سرهاى مقدس شهدا را در کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین(علیه السلام) را در برابرش گذاشتند. آنگاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد(علیه السلام) ـ در حالیکه به طناب بسته بودند ـ وارد مجلس نموده، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگاه داشتند. در این حال درباریان آن معلون به تماشا ایستاده بودند.[1]
2. اسراى اهل بیت(علیهم السلام) در زندان کوفه
پس از مجلس شوم ابن زیاد، اهل بیت(علیهم السلام) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه نمودند.[2]
3. خبر شهادت امام حسین(علیه السلام) در مدینه و شام
ابن زیاد به مدینه و شام نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین(علیه السلام) را منتشر ساخت.[3]
4 . شهادت عبدالله بن عفیف
عبدالله بن عفیف ازدى بزرگوارى از اصحاب امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود و در جنگهاى جمل و صفین دو چشـم خویش را از دست داده بود. لذا مشغول عبادت بود.
او هنگامى که شنید پسر زیاد ملعون به امیرالمؤمنین و امام حسین(علیهما السلام) نسبت کذب مى دهد، از میان جمعیت برخاست و گفت: ساکت باش اى پسر مرجانه، دروغگو تویى و پدر تو که به تو این مقام را داد. اى دشمن خدا! فرزندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) را مى کشى و در منابر مؤمنین اینچنین سخن مى گویى؟ مأموران خواستند متعرض او شوند که با کمک قبیله اش به خانه رفت، ولى بعد آمدند و خانه او را محاصره کردند. پس از رشادتهاى او و دخترش دستگیر شد و همانطور که از خدا خواسته بود به دست بدترین خلق یعنى ابن زیاد به شهادت رسید.[4]
---------------------
منابع:
[1] . الوقایع و الحوادث: ج 4 ص 63. وقایع الایام: تتمه محرم، ص 256.
[2] . الوقایع و الحوادث: ج محرم ص 94. وقایع الایام: تتمه محرم، ص 263.
[3] . الوقایع و الحوادث: ج محرم ص 96. وقایع الایام: تتمه محرم، ص 263.
---------------------
التماس دعا
یکشنبه دوازدهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری
1. دفن شهداى کربلا
روز دفن بدنهاى مطهر سید الشهدا(علیه السلام) و اهل بیت و اصحاب آن حضرت، توسط امام سجاد(علیه السلام) به یارى جمعى از بنى اسد است.[1]
2. ورود اهل بیت(علیهم السلام) به کوفه
روز دوازدهم روز ورود اهل بیت(علیهم السلام) با حالت اسارت به کوفه است.[2] در این روز ابن زیاد فرمان داد که احدى حق ندارد با اسلحه از خانه بیرون آید، و ده هزار سوار و پیاده بر تمام کوچه ها و بازارها موکل گردانید، که احدى از شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام)حرکتى نکند. سپس فرمان داد سرهایى را که در کوفه بود برگردانند و در پیش روى اهل بیت(علیهم السلام) حرکت دهند، و با هم وارد شهر کرده در کوى و بازار بگردانند.
مردم با دیدن حالت زار ذریه پیامبر(صلى الله علیه وآله) و سرهاى بر نیزه و بانوان و مخدرات در هودجهاى بدون پوشش، صدا به گریه بلند نمودند. زینب کبرى، ام کلثوم، فاطمه بنت الحسین و امام زین العابدین(علیهم السلام) به ترتیب با جگرهاى سوزان و قلوب دردناک ایراد خطبه نمودند، که عده اى از لشکر با دیدن این اوضاع از کرده خود پشیمان شدند، اما هنگامى که خیلى دیر شده بود![3]
---------------------
منابع:
[1] . اعلام الورى: ج 1 ص 470 . الوقایع و الحوادث: ج محرم ص 61. وقایع الایام: تتمه محرم، ص 132.
[2] . قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 204. الوقایع و الحوادث: ج محرم ص 25.
[3] . قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص
---------------------
التماس دعا
مغرب رسید و عرش خدا خورد بر زمین
از اسب سیّدالشهدا خورد بر زمین
حتی خدای عزّوجل نیز گریه کرد
وقتی غریب کرب و بلا خورد بر زمین
ا و بیشتر ز تشنگی خود گرسنه بود
اصلاً نخورد آب و غدا خورد بر زمین
گفتند کافر است، پس آنقدر می زدند
ارباب با کرامت ما خورد بر زمین
هر نیزه رفت خدمت یک عضو از تنش
آقا میان معرکه تا خورد بر زمین
شد نیم خیز با کمک نیزه ها ولی
تا خواست که شود سر پا خورد بر زمین
اکبر عصای پیری او بود بی گمان
شاید که او نداشت عصا خورد بر زمین
من و این روضه ها الحمدلله
من و یاد شما الحمدلله
من و ماه محرم زنده بودن
بود حُسن عطا الحمدلله
نبودم، حق مرا سینه زنت کرد
شدم اهل بکا الحمدلله
من از دامان پاک مادر خود
تو را گشتم گدا الحمدلله
من از هیئت هزاران خیر دیدم
شدم حاجت روا الحمدلله
سیاهی عزایت نور محض است
که گشته رزق ما الحمدلله
رسد روزی که در سجده بگویم
رسیدم کربلا الحمدلله
رسیدم کربلا الحمدلله
رسیدم کربلا الحمدلله
جمعه دهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری
1.صف آرایی سپاه امام حسین علیه السلام
در روز دهم محرم، پس از نماز صبح، امام حسین (ع) پیشاپیش خیمه ها، سپاه خویش را که 32 سواره و 40 پیاده داشت، به سه بخش تقسیم کرد و فرماندهی دسته راست را به زهیربن قین و دسته چپ را به حبیب بن مظاهر و دسته وسط را به حضرت عباس (ع) سپردند. [1]
2.خطبه خواندن امام حسین علیه السلام
امام حسین (ع) هنگامی که دو سپاه، در برابر هم صف آرایی کردند، به ایراد خطبه ای مفصل پرداخت و در آن، ضمن اشاره به شأن و منزلت اهل بیت علیهم السلام، خواستار پیش گیری از جنگ و درگیری شد؛ ولی پاسخ مثبتی از سوی سپاه عمر بن سعد دریافت نکرد. [2]
3.آغاز نبرد و شهادت اصحاب و اهل بیت علیهم السلام
عمر بن سعد با افکندن تیری به سوی سپاه امام (ع)، رسماً جنگ را آغاز کرد. [3]
4.نماز ظهر عاشورا
در روز عاشورا، هنگامی که زمان نماز ظهر فرار رسید، ابوثمامة صیداوی به امام حسین (ع) عرض کرد که وقت ادای نماز ظهر شده است؛ امام پس از این که در حق او دعا فرمود، با جمعی از اصحاب خویش در همان میدان جنگ به نماز ایستاد. [4]
5.وداع امام حسین علیه السلام با خیمه ها
پس از آن که همه یاران و اهل بیت امام حسین (ع) به شهادت رسیدند، امام حسین (ع) خود را آماده شهادت کرد. به سمت خیمه ها آمد تا با اهل بیت خویش وداع کند. زنان و دختران همین که امام را آمادة رفتن به میدان دیدند، صدا به شیوه و گریه بلند کردند.[5]
6.شهادت امام حسین علیه السلام
بعد ازظهر روز عاشورا، شمار زیادی از سپاه دشمن به دست امام حسین (ع) به هلاکت رسیدند. بسیاری از دلاوران و جنگاوران سپاه یزید سرنگون شدند و پس از آن، دیگر کسی جرئت به میدان آمدن نداشت.
امام حسین (ع) در حالی که در اثر شدت مبارزه و گرما و تشنگی، ضعیف و ناتوان شده بود، لحظه ای ایستاد تا کمی استراحت کند؛ ناگهان، سنگی به پیشانی مبارکشان خورد. لباس خود را بالا زد تا خون صورتش را پاک کند، تیری سه شعبه از کمان حرمله، سینه مبارکشان را شکافت. آن گاه، سپاهیان عمر بن سعد، با تیر و نیزه از هر طرف امام را مورد حمله قرار دادند. امام از اسب بر زمین افتاد. مدتی نسبتاً طولانی بر زمین کربلا بود، در حالی که در خون خود می غلتید. کسی جرئت نزدیک شدن به او را نداشت؛ ولی سرانجام شمر ملعون، در کمال قساوت به آن حضرت نزدیک شد و او را به شهادت رساند. [6]
7.غارت خیمه ها
پس از شهادت امام حسین (ع) در عصر روز عاشورا به دستور عمر بن سعد، سپاهیان سیا ه دل، با یورش به خیمه ها، آن ها را به آتش کشیدند و کودکان و زنان را آواره بیابان های سوزان و پرتیغ و خار کربلا کردند. [7]
8.دگرگونی عالم، پس از شهادت امام حسین علیه السلام
گفته اند که پس از شهادت امام حسین علیه السلام، غبار شدیدی که سیاه وتاریک بود، فضای آسمان را پوشاند و زمین به سختی لرزید و شرق و غرب عالم تاریک شد. [8]
---------------------
منابع:
1.ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 95.
2.بحارالانوار، ج 45، ص 6.
3.بحارالانوار، ج 45، ص 6.
4.بحارالانوار، ج 45، ص 21.
5.مقتل الحسین علیه السلام، ص 282
6.لهوف، ص180.
7.بحارالانوار، ج 45، ص 53؛ مقتل خوارزمی، ج 2، ص 39؛ کامل ابن اثیر ، ج 4، ص 78.
8.لهوف، ص 147.
---------------------
التماس دعا