او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

وسط  طواف , دخترکی خردسال دیدم که دست به پرده ی کعبه گرفته بود و داشت برای دخترکی دیگر حرف می زد :

ـ قسم به کسی که به جانشینی پیامبر انتخاب شده بود , او میان مردم به عدالت رفتار می کرد .همسر فاطمه ی زهرا بود و حجتش برای ولایت , آشکار ...

دختر به این کوچکی و حرفهای به این بزرگی ؟! جلو رفتم . گفتم :

ـ دختر جان این کسی که می گویی کیست ؟

ـ به خدا که او شاخص ترین چهره , قسمت کننده ی بهشت و جهنم , دانشمند الاهی این امت , سرور امامان , برادر و جانشین پیامبر , علی بن ابیطالب است .

شگفتی ام بیشتر شده بود.

ـ تو از کجا اینها را می دانی ؟ اصلا تو علی را از کجا می شناسی؟

ـ پدرم دوست علی بود . وقتی در صفین شهید شد , من و برادرم آبله گرفته بودیم و از آبله کور شده بودیم . علی آمد خانه ی ما . ما را که دید... به صورتمان دست کشید و شفایمان داد .

خواستم کمی پول به دخترک بدهم . قبول نکرد .گفت :تا وقتی که حسن بن علی را داریم ,

 به کمک نیازی نداریم . بعد از من پرسید : علی را دوست داری ؟  گفتم آری . گفت:

ـ دستت را به خوب جایی محکم کرده ای .



  برگرفته از کتاب «آن مَرد » نوشته محمد جواد میری


حضرت آیت الله مرعشی نجفی می فرمودند:

شب اول قبر آیت‌‌الله شیخ مرتضی حائری قدس سرّه، برایش نماز لیلة‌ الدّفن خواندم، همان نمازی که در بین مردم به نماز وحشت معروف است. بعدش هم یک سوره یاسین قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هدیه کردم،. چند شب بعد او را در عالم خواب دیدم. حواسم بود که از دنیا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟....


عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام  قَالَ قُلْتُ آیَتَانِ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا قَالَ وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ فَنَدْعُوهُ وَ لَا نَرَى إِجَابَةً قَالَ أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا قَالَ فَمِمَّ ذَلِکَ قُلْتُ لَا أَدْرِی قَالَ لَکِنِّی أُخْبِرُکَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ قُلْتُ وَ مَا جِهَةِ الدُّعَاءِ قَالَ:

تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ ثُمَّ تَشْکُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَى النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَعِیذُ مِنْهَا فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَاءِ

به امام صادق (علیه السلام) گفته شد :  . . . قول خدا ی عز و جل که " ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم": «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم»،  اما ما او را مى‏خوانیم و اجابتى دریافت نمى‏کنیم،

فرمود: به نظر تو خداوند وعده خلافى مى‏کند؟

گفتم: نه، فرمود: پس این از چه راه است؟ گفتم: نمى‏دانم،

فرمود: ولى من به تو خبر مى‏دهم، هر که خدا عز و جل را اطاعت کند در آنچه به او فرمان داده است و سپس او را از جهت دعا بخواند، خدا اجابت کند،

گفتم: جهت دعا چیست؟

فرمود: راه دعا این است که

1.خدا را سپاسگزارى و حمد کنى و نعمتى که به تو داده است یاد آور شوى

2. او را شکر گزارى

3.سپس صلوات فرستى بر محمد (ص) و آلش

4.سپس گناهان خود را یاد کنى و بدان‏ها اعتراف نمائى

5.سپس از آنها به خدا پناه برى،

این راه دعا است،

و ورد أن من یواظب على غسل الجمعة، لا یفنى جسده، کرامة من الله تعالى له.

 هر کس که بر غسل جمعه مداومت داشته باشد ، بدنش درون قبر پوسیده نخواهد شد

 [الصحیح من سیره النبی الاعظم جلد 33 صفحه 89]

 داستانی از شهید محمد رضا شفیعی

آیت الله بهجت می فرمودند:

کسی(1) در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا (علیه السلام) مشرف شده است و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا (علیه السلام)را زیارت کردند.

روز بعد آن شخص در بیداری به حرم مشرف شد. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت است. حضرت عیسی و حضرت مریم از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا (علیه السلام)  را زیارت کردند. زیارتنامه می‌خواندند. همین زیارتنامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع شد. حال آیا حضرت رضا (علیه السلام) وفات کرده است؟

[کتاب کرامات امام رضا علیه السلام از زبان بزرگان جلد 2 صفحه77 ]

لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ [ ابراهیم 7]

اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!

ناشکری و ناسپاسی، در برابر نعمت‌ها باعث زوال و نابودی آنها می‌شود.

داستانی در ادامه مطلب

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «کسی که به هنگام خواب صد بار سوره توحید را بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را می‏ بخشد.»

 امام نهم که نامش «محمد» و کنیه اش «ابو جعفر» و لقب او «تقى» و «جواد» است، در ماه رمضان سال 195 ه.ق در شهر «مدینه» دیده به جهان گشود.(1)
مادر او «سبیکه» که از خاندان «ماریه قبطیه» همسر پیامبر اسلام به شمار مى رود(2)، از نظر فضائل اخلاقى در درجه والایى قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود(3)، به طورى که امام رضا(علیه السلام) از او به عنوان بانویى منزه و پاکدامن و با فضیلت یاد مى کرد.(4)
روزى که پدر بزرگوار امام جواد(علیه السلام) در گذشت، او حدود هشت سال داشت و در سن بیست و پنج سالگى به شهادت رسید(5) و در قبرستان قریش در بغداد در کنار قبر جدّش، موسى بن جعفر(علیه السلام) به خاک سپرده شد.
پیشواى نهم در مجموع دوران امامت خود با دو خلیفه عباسى یعنى «مأمون» (193 - 218) و «معتصم» (218 - 227) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدینه به بغداد احضار کردند و طبق شیوه سیاسى اى که مأمون در مورد امام رضا به کار برده بود، او را در پایتخت زیر نظر قرار دادند.(6)

(1). کلینى، اصول کافى، تهران، مکتبه الصدوق، 1381 ه. ق، ج 1، ص 492؛ شیخ مفید، الارشاد، قم، مکتبه بصیرتى، ص .316 برخى تولد او را در نیمه رجب همان سال نوشته اند (طبرسى، اعلام الورى، الطبعه الثالثه، دار الکتب الاسلامیه، ص 344).
(2). کلینى، همان کتاب، ص 315 و 492؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، قم، المطبعه العلمیه، ج 4، ص 379.
(3). مسعودى، اثبات الوصیه، نجف، منشورات المطبعه الحیدریه، 1374 ه.ق، ص 209.
(4). «قدّست امّ ولدته خلقت طاهره مطهره» (مجلسى، بحار الأنوار، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1395 ه.ق، ج 50، ص 15).
(5). کلینى، همان کتاب، ص 492؛ شیخ مفید، همان کتاب، ص 316؛ طبرسى، همان کتاب، ص 344.
(6). گردآوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390 ش، چاپ بیست و سوم، ص 529.