او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امیرالمومنین» ثبت شده است

صوتی بسیار زیبا در راستای احوالات امام زمان (عج) و شیعیان آن حضرت

 

 

 

‫امام علی علیه السلام درباره نجات یافتگان این دوران میفرماید:‬


و آن زمانی است که از فتنهها نجات نمییابد؛ مگر مؤمنانی که بی نام و نشانند.‬


‫اگر در حضور باشند، شناخته نشوند و اگر غایب گردند، کسی سراغ آنان را نمیگیرد.‬


‫آنها برای سیر کنندگان در شب ظلمانی جامعه ها، چراغهای هدایت و نشانه های روشنند.

‫نه مفسده جو هستند و نه فتنه انگیز.‬


‫نه در پی اشاعه فحشایند و نه مردمی سفیه و لغو گو.‬


‫اینانند که خداوند درهای رحمتش را به سوی شان باز میکند و سختیها و مشکلات را از آنان برطرف میسازد.


نهج البلاغه، خطبه 103


منبع:

‫فرهنگ الفبایی مهدویت پیرامون حضرت مهدی (عج)



۲۵ سال دوری زبیر از آرمان‌هایش که منتهی به انحراف او می‌شود

پادکست فوق‌العاده زیبا از آقای سید حسن آقا میری

 

 

 

مداحی جدید و دلنشین حاج میثم مطیعی که برای ۱۷۵ غواص شهید تازه تفحص شده سروده است را بشنوید و دانلود کنید.

 

 

متن شعر را می‌توانید در ادامه دریافت کنید.

 


 

 من هم از لشکر معاویه بودم. به صفین که رسیدیم، معاویه ابولأعور را مامورکرد نگذارند سپاه علی از فرات آب بردارد. ولید و ابن سعد می گفتند «  آب را می بندیم تا از تشنگی بمیرید » اما عمروعاص نظر دیگری داشت. می گفت « علی کسی نیست که تشنه بماند » . و نماند. خط شکنان لشکرش را به فرماندهی حسن بن علی فرستاد و سربازان ابوالأعور را کنار زد.

همه نگران شده بودند. معاویه از عمروعاص پرسید « حالا علی چه می کند ؟» عمرو گفت «نگران نباش ،علی مثل تونیست !» و نبود. علی آب برداشتن را برای لشکر ما، برای دشمنانش، آزاد گذاشته بود. حالا فهمیدیم علی یعنی چه! فردای آن روز با جمعیتی از لشکر معاویه،

به سپاه علی پیوستیم. چهره هامان غرق خجالت بود

و دل هامان غرق شادی.

  برگرفته از کتاب «آن مَرد » نوشته محمد جواد میری

وسط  طواف , دخترکی خردسال دیدم که دست به پرده ی کعبه گرفته بود و داشت برای دخترکی دیگر حرف می زد :

ـ قسم به کسی که به جانشینی پیامبر انتخاب شده بود , او میان مردم به عدالت رفتار می کرد .همسر فاطمه ی زهرا بود و حجتش برای ولایت , آشکار ...

دختر به این کوچکی و حرفهای به این بزرگی ؟! جلو رفتم . گفتم :

ـ دختر جان این کسی که می گویی کیست ؟

ـ به خدا که او شاخص ترین چهره , قسمت کننده ی بهشت و جهنم , دانشمند الاهی این امت , سرور امامان , برادر و جانشین پیامبر , علی بن ابیطالب است .

شگفتی ام بیشتر شده بود.

ـ تو از کجا اینها را می دانی ؟ اصلا تو علی را از کجا می شناسی؟

ـ پدرم دوست علی بود . وقتی در صفین شهید شد , من و برادرم آبله گرفته بودیم و از آبله کور شده بودیم . علی آمد خانه ی ما . ما را که دید... به صورتمان دست کشید و شفایمان داد .

خواستم کمی پول به دخترک بدهم . قبول نکرد .گفت :تا وقتی که حسن بن علی را داریم ,

 به کمک نیازی نداریم . بعد از من پرسید : علی را دوست داری ؟  گفتم آری . گفت:

ـ دستت را به خوب جایی محکم کرده ای .



  برگرفته از کتاب «آن مَرد » نوشته محمد جواد میری

از نصایح امام حسن عسگری (ع) عزیزمان وحدت شیعه و سنی است که در همین راستا توجه شما را به کلیپی از آقای پناهیان جلب می‌نمایم.




زنده بدون خون تو مکتب نمی شود
مذهب بدون عشق تو مذهب نمی شود
آوره ایم در هیئات تو تا سحر
بی روضه شما شب ما شب نمی شود
این چشم های خشک به دردم نمی خورد
از جام اشک تا که لبالب نمی شود
نظم جهان به ذکر عزای تو بسته است
عالم بدون روضه مرتب نمی شود
جام بلا چه سود به دستش نمی دند
هرکس به بزم گریه مقرب نمی شود
اصحاب تو اگرچه همه نور واحدند
آقا کسی برای تو زینب (س) نمی شود


شاعر: عباس احمدی
 

 

گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم

تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم

کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای

من همه خون خدا می جوشد از بام و درم

کعبه گفتا مرد و زن بر گرد من آرد طواف

من مَطاف مسلمین از کِهتر و از مِهترم

کربلا گفتا چه گویی هر شب آدینه من

میزبان انبیا از اوّلین تا آخرم

کعبه گفتا انبیا بر گرد من گردیده اند

تو کجا و من کجا تو دیگری من دیگرم

کربلا گفتا که روح انبیا را کعبه ای است

آن منم، زیرا مزار زاده ی پیغمبرم

کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده

این شرافت بس، که من خود زادگاه حیدرم

کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو

من حسینش را گرفتم تا قیامت در برم

کعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار

وصف اسماعیل باشد خاطرات هاجرم

کربلا گفتا منم در خیمه گاه و قتلگاه

سعیِ هفتاد و دو ثارالله را یاد آورم

کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین

سالها و قرن ها جوشد زدامان کوثرم

کربلا گفتا که زمزم را چه با خون حسین

زمزم تو آب و من خون خدا را ساغرم.