سری به نیزه بلند است در مقابل زینب
سری که سایه کشیده ست روی محمل زینب
سری که معجزه اش روی نی تلاوت وحی است
مسیح ِ روی صلیب است در مقابل زینب
چه دلفریب صدایی ، چه آیه های به جایی
که بعد خطبه ی خواهر شده مکمِل زینب
پس از خطابه ی منبر زمان نوحه سرایی ست
بخوان که گرم شود با دم تو محفل زینب
چگونه نفی کنم خارجی خطاب شدن را
بخوان که حل شود از خواندن تو مشکل زینب
برایشان بگو از روضه های بازِ دل ما
به استناد روایاتی از مقاتل زینب
بگو به کوفه،که در کربلا چه ها که نکردند
بگو چه ها که نشد با سر تو و دل زینب
بگو که این اسرا از حریم شیر خدایند
بگو که ناقه ی عریان نبوده منزل زینب
یتیم ِعترت و نان تصدقی که حرام است...
اضافه می شود اینگونه بر مسائل زینب
ز دست قافله باید بگیرم این همه نان را
ولی اگر بگذارند این سلاسل زینب
اسیر این همه خفاش شب پرستم و اینجا
تویی هلال و اباالفضل ماه کامل زینب
هزار گرگ گرسنه،هزار چشم حرامی
به جای قاسم و اکبر به دور محمل زینب
به پیش هجمه ی سنگین و شوم چشم چرانها
تویی و چند سرِ روی نیزه حائل زینب
تو را به نیزه و شمشیرشان به قتل رساندند
ولی ز هلهله حالا شدند قاتل زینب
حسین ، جانِ عزیزت به من نگاه بینداز
ببین عوض نشده بعد تو شمایل زینب؟
تنم ز کعب نی و تازیانه خورد شد آخر
بعید نیست ز هم وا شود مفاصل زینب
سر تو رفته به نی،پس شکسته باد سر من
ز تو عقب نمی افتد در این معامله زینب
شاعر:علی صالحی