او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میثم مطیعی» ثبت شده است

مداحی جدید و دلنشین حاج میثم مطیعی که برای ۱۷۵ غواص شهید تازه تفحص شده سروده است را بشنوید و دانلود کنید.

 

 

متن شعر را می‌توانید در ادامه دریافت کنید.

 


 

 

دگر این کاروان یاسی ندارد

که با خود شور و احساسی ندارد
بیا ام البنین برگشته زینب
ولی افسوس عباسی ندارد

در دست خانه دار او، دستاس عالم است

زهرا زهرا
تکیه گه علیست، گرچه قدش خم است
در دست خانه دار او، دستاس عالم است

نزد زهرا، قلب علی از غم به دور
در خانه ماند، اما نه از عالم به دور
هر لحظه بود، از چشم نامحرم به دور

خوشا به فاطمه که دل، به این جهان نداده است
درون خانه ی علی، بهشت او چه ساده است
(گل پیمبر)

زهرا زهرا
همسایه برده است. فیض از دعای او
گشته زبانزد در جهان، حجب و حیای او

درد حیدر، تنها فراق فاطمه است
جانش لبریز، از اشتیاق فاطمه است
شرح ناب، نهج البلاغه فاطمه است

ولی چرا چهل شب است، گرفته رو ز مرتضی؟
شبیه شام غم شده، چه تیره روز مرتضی
(غریب حیدر)

آه از سیلی
ای بی‌حیا مزن، بر روی مادرم
دیدی چه آمد ای خدا، در کوچه بر سرم

این سو یک دست، شد سدّ راه فاطمه
آن سو دیوار، تنها پناه فاطمه
تار و تیره، گشته نگاه فاطمه

نگاه خیره ی حسن، به چادر و به مادر است
کاش آن دو دست بی‌حیا، در بین کوچه می‌شکست
(غریب حیدر)

شاعر: رضا یزدانی
 


جلسه عزاداری شب اول (فاطمیه اول) اسفند سال 1393 با نوای حاج میثم مطیعی، که در "هیأت میثاق با شهداء " بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع) اجرا شده است، به صورت صوتی آماده دریافت می باشد. برای دریافت بر روی لینک زیر کلیک نمایید.

برای سلامتی آقا امام زمان عج صلوات

 

 

 

چگونه سر کنم بدون عشق صبح و شام را
چه علتی بیاورم ندیدن مدام را
شلوغ شد دل من از برو بیای هر کسی
ولی دوباره یاد تو شکست ازدحام را
منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد
وگرنه که تو می دهی جواب هر سلام را
نشانه های آخر الزمان رسیده پشت هم
و کرده است جابجا حلال را حرام را
جهاد اکبر است انتظار تو در این زمان
نه ساده نیست، هرکسی ندارد این مقام را
به این یقین رسیده ام که دیدنت ملاک نیست
جهان مگر ندیده بود یازده امام را؟
تو روزی عدل و داد را اقامه می کنی و من
ز نام قائمت فقط بلد شدم قیام را
بعید نیست عاقبت فقط بخاطر حسین
تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را
ز داغ عمه ات و یا ز حال زین العابدین
خودت بگو ز روضه ها بخوانمش کدام را
ز دیر راهب و تنور کوفه روضه خوان شوم
و یا که بازگو کنیم شام شام شام را
تمام اختیار هر دو تا جهان به دست اوست
اگرچه بسته ریسمان دو دست این امام را
شکست قلب عمه زینبت شبیه قامتش
در آن دمی که خیزران شکست احترام را

شاعر: محمد رسولی

زنده بدون خون تو مکتب نمی شود
مذهب بدون عشق تو مذهب نمی شود
آوره ایم در هیئات تو تا سحر
بی روضه شما شب ما شب نمی شود
این چشم های خشک به دردم نمی خورد
از جام اشک تا که لبالب نمی شود
نظم جهان به ذکر عزای تو بسته است
عالم بدون روضه مرتب نمی شود
جام بلا چه سود به دستش نمی دند
هرکس به بزم گریه مقرب نمی شود
اصحاب تو اگرچه همه نور واحدند
آقا کسی برای تو زینب (س) نمی شود


شاعر: عباس احمدی
 

 نگاهش را به چشمت دوخت زینب
 ز چشمان تو صبر آموخت زینب
 به لب های تو می زد چوب ، بوسه
 به پیش چشم تو می سوخت زینب
 فدای ذکر یارب یا رب تو
 چه اشکی دارد امشب زینب تو
 به لب آورده جان کاروان را
 به هر چوبی که می زد بر لب تو
 تمام روضه آن شب بر ملا بود
 گمانم کربلا در کربلا بود
 بمیرم بوسه های خیزرانی
 فقط یک روضه ی طشت طلا بود

شاعر: یوسف رحیمی