خدا کند که مرا پشت در قبول کنند
کنار خانه نشستم مگر قبول کنند
امید میرود این خانوادههای کریم
مرا بدون کمی دردسر قبول کنند
بنا شدهاست سرم نذری کسی باشد
چه خوب میشود امّا اگر قبول کنند...
شعر از آقای احمد واعظی
من بودم و شب، نزدیک سحر
با چشمی چون یک چشمه گهر
دیدم همه سو با دیده تر
ارض و سما، استاره قمر
همه در شور دگری بودند
منتظر یک خبری بودند
تقدیم خانم حضرت ام البنین س
خانمی که تا خود خورشید قامت داشته
در رشادت با ابالفضلش رقابت داشته
مادر باب الحوائج بوده و با این حساب
دامن اورا گرفته هر که حاجت داشته
می رسد از والدین اخلاق فرزندان ولی
این زن از اول به فرزندش شباهت داشته
اول از عباس او اذن حرم را خواسته
هر کسی در کربلا قصد زیارت داشته
با کلام نافذش در روضه ها حاضر شده
در زمین کربلا هر چند غیبت داشته
تحت فرمانش کلام و تحت امرش واژه ها
صحبتش با ابروی عباس نسبت داشته
فاطمیه رفته و آماده ی رفتن شده
بسکه بر زهرای مرضیه محبت داشته
بعد زهرا آمده پس بعد زهرا می رود
اینچنین در مکتب مولا ولایت داشته
دانه پاشیده برای کفتران قبر او
در مدینه هرکسی یک جو لیاقت داشته
تا ابد شرمنده ی عباس شد چون قبر او
بیشتر از قبر فرزندش مساحت داشته