ادواردو آنْیلْلی، تنها فرزند سناتور مشهور ایتالیایی، جیوانی آنیلْلی، در سال 1954م در شهر نیویورک به دنیا آمد. وی پس از پایان تحصیلات خود در رشته ادیان و فلسفه شرق، در سن 20 سالگی پس از آشنایی اتفاقی با قرآن در یکی از کتابخانههای امریکا، به اسلام علاقهمند شده و پس از مطالعه درباره این دین آسمانی، در یکی از مراکز اسلامی نیویورک به آیین الهی اسلام مشرف گردید. ادواردو که پس از تشرف به دین اسلام، نام هشام عزیز را برای خود برگزیده بود، پس از چندی ضمن آشنایی با انجمن اسلامی فارغالتحصیلان ایتالیا، به مذهب تشیع گرایید و نام مهدی بر خود نهاد. ادواردو آنیلْلی در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به کشور ایران سفر کرد و با حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ملاقات نمود. در این دیدار، حضرت امام پیشانی مهدی را میبوسند و نسبت به وی تفقد مینمایند. اما اسلام آوردن آنیلْلی برای خانواده مشهور و سرمایهدار وی قابل قبول نبود تا جایی که او را به محرومیت از ارث تهدید کردند.
پس از اینکه اطرافیان از بازگشت مهدی از اسلام ناامید میگردند تصمیم قطعی مبنی بر محروم کردن وی از ارث میگیرند. وی علاقه فراوانی نیز به ایران داشت تا جایی که به گفته دوستانش قصد داشت با سکونت در ایران، به تکمیل تحصیلات و مطالعات خود در زمینه علوم دینی در قم بپردازد. وی در راه هدف متعالی خود، از ثروت هنگفت خانوادگی و شهرت ملی و جهانی صرفنظر کرد و در راه اعتلای روحی خود و کمک به مسلمانان تلاش فراوانی از خود بروز داد. آنیلْلی بارها عنوان میکرد که سرانجام به دست صهیونیستها ترور خواهد شد و آنها مرگ او را به صورت بیماری، خودکشی یا سانحه نشان خواهند داد. ادواردو آنیلْلی سرانجام در روز پانزدهم نوامبر سال 2000م پس از خروج از خانه به طرز مرموزی در 46 سالگی درگذشت و علیرغم علائم فراوان مبنی بر ضرب و جرح، جسد او را با سرعت و بدون تحقیق و بررسی درباره علل اصلی مرگ به خاک سپردند.
امام موسی کاظم علیه السلام:
أفضَلُ العِبادَةِ بَعدِ المَعرِفَةِ إِنتِظارُ الفَرَجِ؛
بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند، انتظار فرج و گشایش است.
تحف العقول ص403
امام حسین علیه السلام:
فى بَیانِ ما یَحدُثُ فى زَمَنِ ظُهورِ المامِ الحُجَّةِ علیهالسلام : وَ لَتَنزِلَنَّ البَرَکَةُ مِنَ السَّماءِ اِلَى الرضِ حَتّى اِنَّ الشَّجَرَةَ لَتَقصِفُ مِمّا یَزیدُ اللّهُ فیها مِنَ الثَّمَرَةِ وَ لَتُوکَلُ ثَمَرةُ الشِّتاءِ فِى الصَّیفِ وَ ثَمَرَةُ الصَّیفِ فِى الشِّتاءِ وَ ذلِکَ قَولُهُ تعالى: «وَ لَو اَنَّ اَهلَ القُرى آمَنوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الرضِ وَلکِن کَذَّبُوا»؛
در بیان آنچه هنگام ظهور امام زمان علیه السلام رخ مى دهد : برکت از آسمان به سوى زمین فرو مى ریزد، تا آنجا که درخت از میوه فراوانى که خداوند در آن مىافزاید، مى شکند. (مردم) میوه زمستان را در تابستان و میوه تابستان را در زمستان مى خورند و این معناى سخن خداوند است که: (و اگر مردمِ آبادى ها ایمان مى آوردند و تقوا پیشه مى کردند، برکتهایى از آسمان و زمین به روى آنان مى گشودیم، لیکن تکذیب کردند)
الخرائج و الجرائح ج2 ،ص849
سری به نیزه بلند است در مقابل زینب
سری که سایه کشیده ست روی محمل زینب
سری که معجزه اش روی نی تلاوت وحی است
مسیح ِ روی صلیب است در مقابل زینب
چه دلفریب صدایی ، چه آیه های به جایی
که بعد خطبه ی خواهر شده مکمِل زینب
پس از خطابه ی منبر زمان نوحه سرایی ست
بخوان که گرم شود با دم تو محفل زینب
چگونه نفی کنم خارجی خطاب شدن را
بخوان که حل شود از خواندن تو مشکل زینب
برایشان بگو از روضه های بازِ دل ما
به استناد روایاتی از مقاتل زینب
بگو به کوفه،که در کربلا چه ها که نکردند
بگو چه ها که نشد با سر تو و دل زینب
بگو که این اسرا از حریم شیر خدایند
بگو که ناقه ی عریان نبوده منزل زینب
یتیم ِعترت و نان تصدقی که حرام است...
اضافه می شود اینگونه بر مسائل زینب
ز دست قافله باید بگیرم این همه نان را
ولی اگر بگذارند این سلاسل زینب
اسیر این همه خفاش شب پرستم و اینجا
تویی هلال و اباالفضل ماه کامل زینب
هزار گرگ گرسنه،هزار چشم حرامی
به جای قاسم و اکبر به دور محمل زینب
به پیش هجمه ی سنگین و شوم چشم چرانها
تویی و چند سرِ روی نیزه حائل زینب
تو را به نیزه و شمشیرشان به قتل رساندند
ولی ز هلهله حالا شدند قاتل زینب
حسین ، جانِ عزیزت به من نگاه بینداز
ببین عوض نشده بعد تو شمایل زینب؟
تنم ز کعب نی و تازیانه خورد شد آخر
بعید نیست ز هم وا شود مفاصل زینب
سر تو رفته به نی،پس شکسته باد سر من
ز تو عقب نمی افتد در این معامله زینب
شاعر:علی صالحی
پنج شنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری قمری
1. امام حسین علیهالسلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری به کربلا وارد شد.[1] عالم بزرگوار "سید بن طاووس" نقل کرده است که: امام (ع)چون به کربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینکه نام کربلا را شنید فرمود: این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست. این خبر را جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است.[2]
2. در این روز "حر بن یزید ریاحی" ضمن نامه هایی "عبیداللّه بن زیاد" را از ورود امام (ع)به کربلا آگاه نمود.
3. در این روز امام علیهالسلام به اهل کوفه نامهای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه ـ که مورد اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در کربلا آگاه کرد. حضرت نامه را به "قیس بن مسهّر" دادند تا عازم کوفه شود.[3] اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیهالسلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند. زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیهالسلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود:
اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدکَ مَنْزِلاً کَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَییءٍ قَدیرٌ؛
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی. [4]
---------------
منابع:
1.الامام الحسین و اصحابه، ص194؛ البدء والتاریخ، ج6، ص10.
2. اللهوف، ص35.
3. مقتل الحسین مقرّم، ص 184.
4.بحارالانوار، ج44، ص381.
---------------
التماس دعا