او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

او می آید

خبر دهید به یاران سوار آمدنیست

‫وجوب شناخت‬

‫شناختن امام زمان صـلوات الله علیه واجب است ایمان بدون شـناخت امام زمان تحقق نمیپذیرد؛ بر این مطلب هم دلیلی عقلی هست‬

‫و هم دلیل نقلی.

‫1 - دلیل عقلی‬

‫عّلتهـا و فلسـفه هایی که برای ضـرورت و لزوم وجود پیـامبر گفتهانـد ، همان عّلتها برای ضـرورت وجود جانشـین و وصـی پیغمبر نیز‬

‫صادق است ، که پس از وفات آن حضـرت لازم است بوده باشـد تا مردم به جانشـین پیغمبر در شـئون مختلف زندگی خود مراجعه‬

‫کننـد ، همـانگونه که به پیغمبر مراجعه میکردنـد ، پس بر خداونـد متعال واجب است که او را نصب فرمایـد ، و بر مردم نیز واجب‬

‫است آن امام را بشناسـند ، زیرا که پیروی کردن بدون معرفت و شـناخت امکان ندارد . اگر کسی اشکال کند که : عّلت برانگیختن‬

‫پیغمبر بـا این مورد فرق میکنـد ، زیرا که مردم در امور معاش و شـئون زنـدگی مادی و جنبههای اخروی و امور مربوط به معاد ، به‬

‫پیغمبر نیازمندنـد تا از جانب خداونـد قانونی برای آنان بیاورد و مطابق آن عمل نمایند ، و چون پیغمبر آنچه مورد نیاز مردم است را‬

‫برای آنـان آورد و قواعـد و احکـامی برایشان بیان فرمود و مردم آنها را شـناختند و عمل کردنـد دیگر نیاز برطرف میشود ، و برای‬

‫بیان و آموزش قواعد و احکام دین وجود علماء و کتابهای مربوطه بسـنده است ، پس وجود وصی و جانشین پیغمبر لازم نیست! . در‬

‫جواب میگوییم : این اشـکال به چنـد جهت نـادرست است : اول پیغمـبر قواعـد را به طور کّلی بیـان فرموده و دسـتورات دین را به‬

‫مقـدار مورد نیـاز عموم در آن زمـان تشـریح کرده است ، و این مطلب برای کسـانی که به احـادیث پیغمبر اکرم صـلی االله علیه وآله‬

‫وسـلم مراجعه کننـد واضـح است ، بنـابراین احتیـاج مردم بـا آن مقـدار از بیـان برطرف نشـده بلکه پـارهای از مسائـل حتی بر علما و‬

‫دانشـمندان بزرگ پوشـیده میمانـد - تا چه رسـد به دیگران - پس افراد بشـر از وجود امام و پیشوای معصوم ناگزیر هسـتند تا به او‬

‫مراجعه کننـد ، و مطـالب مورد نیـاز خویش را از او بیاموزنـد . البته تردیـدی نیست که پیغمـبر اکرم صـلی االله علیه وآله وسـلم تمـام‬

‫احکام و علوم را به وصـی خود سپرده که پس از آن حضرت رهبری مردم را - از طرف خداوند - به عهده داشته است ، و هر امامی‬

‫به امام بعد از خودش سپرده تا اینکه نوبت به امام زمان ما - عجل الله تعالی فرجه - رسـیده است . باری ، امامان احکامی الهی را که‬

‫از پیغمبر گرفتهانـد برای مردم بیان میکننـد و آنان را با مبانی و مفاهیم دین مقدس آشـنا میسازند . همچنین تردیدی نیست که آن‬

‫بیانگر احکام دین ، اگر معصوم نباشـد ، مردم به گفتههای او اطمینان و اعتماد نخواهنـد کرد و هـدف از برگزیـدن او تحقق نخواهد‬

‫یافت .


دوم افراد انسان به خاطر وضع طبیعی که دارند و با توجه به هواها و خواسـتههای نفسانیشان ، در نزاع و کشـمکش و اختلاف‬

‫واقع میشونـد ، این معنی را بـا وجـدان احسـاس نموده و بـا چشم میبینیم ، لـذا مقتضای لطف خداونـد است که برای از میان رفتن‬

‫هرگونه نزاع و اختلاف ، شخصـی را تعیین نمایـد که حقایق و واقعّیتها را کاملا بدانـد ، تا در هر زمان مردم به چنین شخصـی رجوع‬

‫کنند و در نزاعها و مرافعهها از او کمک بگیرند ، و در نتیجه حق به حقدار برسد ، و عدالت الهی در میان مردم گسترش یابد . و آن‬

‫شخص که خداونـد او را برای رفع اختلاف و نزاع برگزیده ، همان ( امام ) است که مردم وظیفه دارند از او پیروی کنند و در شـئون‬

‫مختلف خود به او مراجعه و بر او اعتماد نمایند . اگر اشکال کنید که : امامان ما علیهم السلام در زمان حضورشان جزبر مبنای قواعد‬

‫ظـاهری حکم نمیکردنـد ، و به عبارت دیگر : آنان روی قواعـدی که علما در زمان غیبتشان حکم میکننـد حکم میکردنـد ، پس‬

‫چگونه ادعـا میشود که مقتضـای لطف الهی تعیین و نصب امام است تا بر مبنای حق و واقعّیتها حکم کنـد ؟ . میگوییم : این روش‬

‫به خـاطر مـانعی بود که از ناحیه مردم وجود داشت ، چنانکه مانع ظهور امام نیز از طرف مردم است ، پس در این صورت هیـچگونه‬

‫است که از خود ایشان وارد شده و تصـریح میکند که چنانچه ریاست و خلافت به طور کامل به آنان واگذار میشد و در تصّرفات‬

‫، دسـتشان باز میبود به حکم آل داوود حکم میکردند و احکام واقعی را برای مردم آشـکار میساختند . از جمله روایتی است که‬

‫در اصول کافی  از ابوعبیده حذآء؛ آمده است : که حضـرت ابوعبدالله صادق علیه السلام فرمود : ای ابوعبیده هرگاه قائم آل‬

‫محمد صـلی االله علیه وآله وسـلم بپاخیزد به حکم داوود و سلیمان علیهما السلام حکم میکند و از بّینه و شاهد نخواهد پرسید . و در‬

‫همان کتاب در خبر صـحیح از ابان منقول است که گفت از حضـرت ابوعبدالله صادق علیه السـلام شنیدم که میفرمود : دنیا‬

‫تمام نخواهـد شد تا اینکه مردی از تبار من ظهور نماید که به حکم آل داوود حکومت کند و از بّینه و شاهد نپرسد؛ به هر موجودی‬

‫حّقش را میدهـد . و نیز در همان کتاب به سـندی صحیح از عّمار ساباطی آمده است که گفت : به حضرت امام صادق علیه‬

‫السـلام عرضه داشـتم اگر حکـومت به دست شـما رسـد چگـونه حکم خواهیـد کرد ؟ فرمود : به حکم الهی و به حکم داوود ، پس‬

‫هرگاه بر ما قضـّیهای پیش بیایـد که حکم آن نزد ما حاضـر نباشد ، روح القدس آن را به ما القاء خواهد کرد . و نیز به سـند خود از‬

‫جَعید َهمدانی از حضـرت علی بن الحسـین علیهما السلام روایت کرده است که گفت : از آن حضرت پرسیدم روی چه مبنایی حکم‬

‫میفرماییـد ؟ فرمود به حکم آل داوود ، و اگر کـاری بر ما دشوار گردد ، روح القـدس برایمان خواهـد آورد . میگـویم : در‬

‫بخش چهـارم همین کتـاب ، حرف ( ح ) مطـالبی در این زمینه خواهـد آمـد؛ ِان شـاء الله َتعـالی

 


سوم اگر فرض کنیم تمـام علمـا و‬ دانشـمندان به تمام احکام عمل کنند باز هم وجود ایشان ما را 


از وجود امام بینیاز نمیسازد ، زیرا که آنان از سـهو و اشتباه معصوم‬

‫نیسـتند ، پس در هر زمـان نـاگزیر از وجود شـخص معصومی که از خطا و اشـتباه محفوظ باشـد هستیم ، تا مرجع و پناه مردم بوده ،‬

‫حقـایق احکـام را برایشـان بیان فرمایـد ، و آن شـخص معصوم هیـچ کس جز امام نیست .


 در اینجا اگر کسـی بگویـد : نبودن امام با‬

‫بودنش در حالی که از دیـدگان مردم پنهان و غایب باشد چه فرق میکند ؟ میگوییم اولا : نظر به اینکه مانع ظهور و آشـکار بودن‬

‫آن حضـرت ، ناشـی از خود مردم است ، این مطلب منافاتی با لطف خداونـد ندارد ، و دلیل نمیشود بر اینکه احتیاجی به وجود آن‬

‫حضـرت نیست ، بلکه بر مردم واجب است که موانـع ظهـور را برطرف سازنـد تـا از نـور مقّدسـش بهرمنـد شونـد و از انـواع علوم و‬

‫معـارفش اسـتفاده کننـد . ثانیـًا : غیبت آن حضـرت در همه زمانهـا و از همه انسانهـای مـؤمن نیست ، بلکه برای بسـیاری از بزرگـان‬

‫مؤمنین اتفاق افتاده است که به خدمت حضـرتش شـرفیاب شده و به محضر مقدسش راه یافتهاند . جریانات آنان در کتابهای علمای‬

‫بزرگوار مـا ضـبط است ، و بیان آنها فعلا از بحث ما خارج است ، و حکایات به خاطر اینکه به طور متواتر نقل شـده برای ما موجب‬

‫یقین است . ثالثـًا : منافع وجود مبارک آن حضـرت منحصـر در بیان علوم نیست ، بلکه همه آنچه از مبـدأ و سرچشـمه فیض الهی به‬

‫مخلوقات میرسد ، از برکات وجود او میباشد ، که در بخش سوم کتاب این موضوع را بیان خواهیم کرد؛ ِان شاء الله َتعالی .‬

 دلایل نقلی در قسمت خواهد آمد.


منبع کتاب مکیال المکارم.ج1.ص42

نظرات  (۱)

هر دشواری که در زندگی شماست، در نهان، هدیه‌ای برای شما دارد.((ریچارد باخ))

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی